منتقدانی که با «تئوری مؤلف» بقیه را فریب دادند | هیچکاک، ولز، فورد، چاپلین و سایرین به روایت اندرو ساریس
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۴۱۷۵۱
همشهری آنلاین: اندرو ساریس شارح تئوری مؤلف در امریکا بود و جایگاه کارگردان در سینما را به صدر نیروهای دخیل در تولید یک فیلم برکشید و بررسی سبک شخصی کارگردانان را در ارزیابی انتقادی فیلم ها اولویت بخشید. البته همه تئوریسینها و منتقدان سینما موافق ساریس و تئوری مؤلف نبودند و نسبت دادن تمام اعتبار هنری یک فیلم به کارگردان را نه منصفانه میدانستند و نه منطقی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پالین کیل یکی از این منتقدان بود که بر سر تئوری مؤلف به طور جدی با ساریس وارد جنگ و جدل شد و حتی با نوشتن کتابی سعی کرد نشان دهد که اعتبار فیلمی مثل «همشهری کین» باید به فیلمنامهنویس آن یعنی هرمن منکهویچ تعلق بگیرد و نباید ارسن ولز را در خلق این شاهکار دست تنها فرض کرد.
در کتاب «سینمای آمریکا: کارگردانان و کارگردانی ۱۹۶۸ ـــ ۱۹۲۹»، ساریس کارگردانان را به یازده مقوله تقسیم میکند و به آنها بر اساس اینکه در کدام دسته قرار میگیرند، اعتبار میبخشد.
دسته اول «شایستگان حضور در معبد خدایان» هستند. چاپلین، فلاهرتی، فورد، گریفیث، هاکس، هیچکاک، کیتن، لانگ، لوبیچ، مورنائو، افولس، رنوآر، فوناشترنبرگ و ولز ساکنان دسته اول هستند.
دسته دوم «در حاشیه بهشت» نام دارد که مثلا کارگردانانی مثل رابرت آلدریچ، فرانک کاپرا، داگلاس سیرک و... عضو آناند.
«رازوَرزان پراحساس»، «صاحبان مزایای جانبی»، «نه به آن خوبی که در نگاه اول به نظر میآید»، «کمی دوستداشتنی»، «کمی جدیت به گِلنشسته»، «غیرمتعارفها، تکفیلمیها، و تازهواردها»، «سوژههایی برای بررسی بیشتر»، «برای دلقک ها راه باز کنید» و «موارد متفرقه» سایر مقولهبندیهای این کتاب کلاسیک هستند.
ساریس در پیشگفتار مینویسد: «چارچوب اصلی این کتاب اساسا در نشریه فیلم کالچر (شماره ۲۸، بهار ۱۹۶۳) به چاپ رسید و بحثهای موافق و مخالف فراوانی برانگیخت. بسیاری از منتقدان با کار من در طبقهبندی کارگردانان سینما در مقولههای مشخص، آن هم مقولههایی با عناوین عجیبوغریب، مخالفت کردند. من پس از تفکر فراوان بر آن شدم که این مقولهبندیها را حفظ کنم و حتی بسط دهم. چیزی به عنوان تاریخ سینمای عینی و آفاقی وجود ندارد. هر مورخی بحث خود را با تنظیم فصول کتاب خود، طول پاراگراف، لحن جملات، و گزینش واژههایش سروسامان میدهد. مقولههای هر مورخی معمولا در بطن متنی که مینویسد حضور دارد، اما معمولا میکوشد تا ظاهر کاذب «عینیت» را حفظ کند و برای این کار ظاهرا نشان میدهد که نسبت به هیچ کارگردان خاصی تعصب ندارد. من با عیان کردن مقولهها و دستهبندیهایم خواستهام کار خواننده را راحت کنم. از سوی دیگر، به عقیده من، طرح همین تمایزهای جزئی مهمترین کار هر منتقدی است. این تمایزها نشانگر نوعی حساسیت انتقادی نسبت به کار هر فیلمساز در کل پهنه سینماست و فقط فیلمهای محبوب روز را در بر نمیگیرد.»
این توضیح ساریس هرچند کاملا قانعکننده نیست، اما خواننده را آماده میکند، به جای اینکه کلا ارزش کار او را نادیده بگیرد و یکسره از در مخالفت درآید، هم مقولهبندیها و دستهبندیهای او را به دیده انتقادی بنگرد و هم به تدریج خودش با ساریس همدست شود و جای برخی کارگردانان را در مقولهبندیهای ساریس تغییر دهد یا حتی فراتر از آن رأسا مقولهبندی جدیدی برای تعیین جایگاه کارگردانان محبوب و منفورش ابداع کند.
در بخش مقدماتی کتاب با عنوان «به سوی نظریهای در سینما» دو موضوع مهم را توضیح میدهد. اول، «جنگل و درختها». در این بخش ساریس از ایده «درختان نمیگذارند جنگل را ببینیم» استفاده میکند. ساریس جنگل را مترادف با سیستم هالیوود میداند که برای برخی منتقدان ذاتا بد و بیارزش و مخرب است. ماحصل توطئه و دسیسه تعدادی سرمایهدار یا آدم ضد هنر. منتقد هوادار دیدگاه جنگل به تفاوتها و تمایزها بیاعتناست. او در ظاهر به فیلمهای خارجی، فیلمهای مستند و فیلمهای آوانگارد علاقهمند است، اما به اعتقاد ساریس این منتقد با مادرش در محله برانکس که فیلمهای معمولی میبیند فرقی ندارد. اما نمیخواهد بپذیر که در همین جنگل فیلمهای خوبی با امضای شخصی پیدا میشود یا حتی بعضی از فیلمهای بد واجد چیزهای خوبی مثل بازیگری قوی یا فیلمبرداری خوب هستند. او قبلا تصمیمش را گرفته است که از این جنگل متنفر باشد.
دوم، تئوری مؤلف که توضیح اهمیت کارگردان در خلق اثری منحصر و متمایز در این جنگل است. او در این بخش بسیاری از بدفهمی ها و کژاندیشی ها ناشی از «تئوری مؤلف» را شرح می دهد، اصلاح می کند و می کوشد چرایی اهمیت و کارکرد آن را در فهم و درک سینما توضیح دهد. ساریس معتقد است «شیفتگیهای این یا آن منتقد معتقد به توری مؤلف را نباید به پای تئوری مؤلف نوشت و از آن همهجانبه دفاع کرد.» به گفته وی، برخی منتقدان از تئوری مؤلف سوءاستفاده کردند تا فیلمهایی را ببینند یا نبینند و به این ترتیب خوانندگانشان را فریب دادند.
هر علاقهمند جدی سینما برای آشنایی با سینمای کلاسیک آمریکا و شناخت ارزش کارگردانان و فیلمها حتما باید این کتاب را بخواند. میتوانید با مقولهبندی ساریس موافق یا مخالف باشید، اما نمیتوانید ارزش کارش را منکر شوید.
این کتاب درست مثل زمان انتشارش هنوز ضرورت دارد، مخصوصا در دورهای که ارزشهای سینمایی بیشتر مورد شک و تردید واقع شده است.
کتاب «سینمای آمریکا: کارگردانان و کارگردانی ۱۹۶۸ ـــ ۱۹۲۹» نوشته اندرو ساریس با ترجمه رحیم قاسمیان در ۵۵۷ صفحه به قیمت ۳۴۶ هزار تومان از سوی نشر هرمس منتشر شده است.
کد خبر 805005 منبع: همشهری آنلاین برچسبها کارگردانان سینمای جهان سینمای جهانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کارگردانان سینمای جهان سینمای جهان مقوله بندی ها مقوله ها فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۴۱۷۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطره ای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛« آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند. یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900022